گروه اجرایی کتابخانهی کوچک مهربانی با تخصص و تجربه در حوزه ادبیات، روانشناسی کودک و نوجوان و همچنین فعالیتهای اجتماعی در دهههای گذشته توانستهاند بهترین الگو و مدل اجرایی را برای این طرح، از ایده به اجرا برسانند. حامیان این ایده نیز با سرمایهی شخصی و در اختیار گذاشتن وقت و تجربهی خود به کمک اعضای کتابخانهی کوچک مهربانی شتافته و توانستهاند این کتابخانهها را تجهیز و در مناطقی که دسترسی به کتابخانه دشوار یا ناممکن است، نصب کنند.
خودم را با خواندن کتاب شناختم. در روزهای کودکیام دسترسی به منابع خواندنی به آسانی میسر نبود و بیشترین کتابهایی که در اطراف من وجود داشت متعلق به سایر اعضای خانواده بود که گاهی با اجازه و گاهی بی اجازه، آنها را برای خواندن قرض میگرفتم. تا اینکه کم کم پایم به کتابخانههای عمومی باز شد. اولین کتابی که مالکیتش را از آن خود کردم در یک مسابقهی کتابخوانی بود. جلد قرمز کتاب و عکس اژدهایی که روی آن نقاشی شده بود هنوز به همان وضوح روز اول در ذهنم باقی مانده است.
پس از آن، تا سالها مهمترین دارائیام کتابهایی بود که با دقت از آنها محافظت میکردم. هنوز هم بیشترین چیزی که خوشحالم میکند خواندن یک کتاب خوب است اما سالهاست که عادت نگهداری و حفظ کتاب را در کنج قفسهی کتابخانهی اختصاصیام تغییر دادهام.
خیلی زود اشتیاق به انتقال دانش به دیگران من را با حرفهی معلمی آشنا کرد. اولین تجربهام در این زمینه به زمانی برمیگردد که ۱۶ سال داشتم و در مدرسهای ابتدایی به عنوان معلم خط شروع به کار داوطلبانه کردم. هنوز پس از سالها و تغییرات زیاد در حرفه و زندگی، این اشتیاق در من فروکش نکرده است. آموختن و آموزش دادن جزئی از هویت من است و هر چند خیلی زود حرفهی معلمی را رها کردم اما این صفت را بهعنوان راه و روش زندگی همچنان ادامه میدهم.
یکی از اهدافی که در همکاری و حمایت از کتابخانهی کوچک مهربانی دنبال میکنم انتقال دانش فنی و کاربردی در روستاها و مناطق محروم کشور است به شکلی که منجر به پیشرفت فرهنگی و استقلال پایدار اقتصادی در این مناطق شود.
بهترین و عزیزترین دوستم کتاب است. این جمله حقیقت زندگی من و نکتهی مهمی است که هر کسی که با من معاشرت میکند در فاصلهی کوتاهی به آن میرسد.
پس هر جا صحبت از کتاب و کتابخوانی و شوق مطالعه و دوستی با کتاب باشد، جای من هم همانجاست.
دنیایی که در آن یک نقطهی قوت میتواند انسانها را وارد مسیر بهتری برای زندگی کند، مرا واداشته تا هیچگاه از دانستن و بهکارگیری توانائیهایم برای تحقق آرزوهای بزرگ دست برندارم.
کودکان و نوجوانان بخشی از سرمایههای این سرزمین هستند که با آگاهی میتوانند انسانهای توانمندی باشند و با ارتباط برقرار کردن با دنیای اطراف خود از طریق خواندن کتابهای با کیفیت و متفاوت، آگاهانه مسیر خود را انتخاب کنند. مشارکت من در شبکهی کتابخانههای کوچک مهربانی به عنوان مدیر اجرایی طرح، این فرصت را به من داده است تا نقش کوچکی برای رشد فکری و فرهنگی کودکان و نوجوانان سرزمینم داشته باشم.
اعتقادم بر این است که کتابخوانها، دنیا را جای بهتری برای زندگی میکنند. بهخصوص در روستاها و مناطقی که دسترسی به اطلاعات سختتر است، کتاب میتواند جایگزین مناسبی برای کودکان و نوجوانان باشد تا به کمک آن با دنیای ادبیاتِ خارج از کتابهای درسی، آشنایی بیشتری پیدا کنند. کتابخانهی کوچک مهربانی جایی است که میتوانم بخشی از علاقه همیشگیام به پیشرفت دانش را در مسیر کتابخوانی کودکان و نوجوانان تحقق ببخشم.
علاقهی من به کتاب به سالهای دور کودکی باز میگردد، اما هیچوقت حفظ و مالکیت کتاب برایم اولویت نداشته است. همیشه از هدیه یا امانت دادن کتاب به دوستانم حس خوبی داشتم. انجام کارهای هنری و دغدغههای اجتماعی بخشی از دنیایی است که زیستنش را انتخاب کردهام. با همکاری در شبکهی کتابخانههای کوچک مهربانی نیز وارد مسئولیت اجتماعی بزرگتری شدم که در کنار زندگی حرفهایام مرا با دنیای زیباتری آشنا کرد. حال میتوانم با استفاده از تخصص و تجربههایم در جامعه به پیشرفت شبکهای که از طریق ادبیات و هنر باعث رشد فکری کودکان و نوجوانان میشود، کمک کنم.