مردها چهار نفری دست و پاهای خرس را گرفتند و کشاندند روی پتوی پلنگی.
سمیره با بغض گفت: «زنده می مونه؟» محیطبان پیر گفت: «آره عزیزُم… ماده خرس قلدریه…»
خرس طاقباز خوابیده بود روی پتو. سرش شل شده بود روی گردن کوتاه. هلال بزرگ و سفید روی سینهاش خونی و خاکآلود بود…
این قصه روایتی از دل طبیعت و محیطبانان، محافظان حیوانات حیات وحش است.
یک پاسخ
سلام، کتاب بسیار آموزنده ایه و به کودکان دوستی و مهربانی با حیوانات را آموزش می ده. خوندن این کتاب رو به همه بچه ها توصیه می کنم.